مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو)خلاقیت و خودکارآمدی
فصل دوم
مبانی نظری و تحقیقات پیشین
دراین قسمت ابتدا مبانی نظری مربوط به خلاقیت ، جهت گیری های هدف و خودکارآمدی و سپس تحقیقات پیشین در خصوص ارتباط بین متغیرهای پژوهش ارائه می شود .
2 - 1 - مبانی نظری
2 - 1 - 1 - خلاقیت
خلاقیت به عنوان یک موضوع روانشناختی و یک پدیده ی اجتماعی از دیدگاههای مختلف فلسفی و علمی با تعاریف متعدد و متفاوت مطرح شده است ولی هنوز درباره ی آن ، تعریفی که مورد پذیرش همگان باشد در دسترس نیست . استرنبرگ ( b2001 ) معتقد است خلاقیت ترکیبی است از قدرت ابتکار ، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که فرد را قادر می سازد که به نتایج مولدی بیندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و خشنودی دیگران است . شلی ( 1991 ) می گوید خلاقیت یک فرآیند تفکر عقلانی است که مستلزم کوشش های شناختی بسیار است و پیامد بالقوه این فرایند ، رفتار خلاق است . از دیدگاه رابینز ( 1991 ) خلاقیت به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان می باشد . آمابیل ( 1983 ) خلاقیت را نتیجه ی انگیزه ی ذاتی فرد ، دانش و توانایی ها و مهارت های مربوط به موضوع می داند .
هارینگتن ( 1996 ) معتقد است خلاقیت محصول فرد واحدی ، در یک زمان واحد ، در جای خاص نیست بلکه عبارت از یک زیست بوم است . همان گونه که در زیست بوم موجودات زنده با یکدیگر و با محیطشان در ارتباط می باشند ، در زیست بوم خلاق همه ی اعضا و همه ی جنبه های محیطی در حال تعامل با یکدیگر هستند . بنابراین با توجه به تعاریف بالا می توان نتیجه گرفت که به خلاقیت نمی توان با تمرکز بر یک بعد نگریست و هر یک از ابعاد شخصیتی ، محیطی ، فرایند و محصولی به تنهایی نمی توانند بیانگر ماهیت خلاقیت باشند . لذا خلاقیت حاصل مجموع عوامل شخصی ، فرایند و محصول است که در یک محیط اجتماعی در حال تعاملند ( آگاهی اصفهانی ، 1381 ).
رزمالاگا ( 2000 ، به نقل از مشبکی و وفایی ، 1382 ) معتقد است که خلاقیت شامل فرایندی است که از سه مرحله :
ساخت دهی ، شناخت و تعریف مسئله
آمادگی وکسب داده های مرتبط با مسئله
ایده دهی و ارزیابی تشکیل گردیده است .
خلاقیت واﮊه ای عربی است که ریشه آن " خلق " به معنی آفریدن است . در لغت نامه دهخدا خلاقیت ، خلق کردن و به وجود آوردن است و خلاق ، شخصی است که دارای عقاید نو باشد ( سام خانیان ، 1384 ).
والاس ( 2003 ) نشان داده است در کلاس های خلاق ، فکر بیش از حافظه ارزش دارد و عامل خلاقیت را تعادل بین امنیت روانی و آزادی دانشجویان برای ریسک پذیری آنان می داند .
از طرف دیگر